تلما تلما ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

پستونک صورتی

فوت پدر عزیزم

  سلام عزیزان  متاسفانه تلما کوچولو مدت کوتاهیست که پدر بزرگشو از دست داده میدونم که جای پدرم توی بهشته از شما عزیزان میخواهم فاتحه ای نثار روحشون  بکنید. پدر عزیزم جات همیشه توی قلبمونه... روحت شاد و یادت گرامی   ...
28 ارديبهشت 1394

روزای سخت مریضی های تلما

سلام بعداز یه غیبت طولانی اومدیم ایشالا همگی شاد و سلامت باشید   متاسفانه چندتا اتفاق بد برای تلما افتاد دستش برید با لیوان شکسته و هشت تا بخیه خورد و دو روز بعد از کشیدن بخیه هاش تب شدیدی کرد و چون تب عفونی بود  منجر به تشنج شد وسه شب دخترم  بیمارستان کودکان بستری شد. از  این روزای بد بهتره زیاد صحبت نکنم. ایشالا هیچ بچه ای مریض نشه و اگرم مریض باشه خدا شفاشون بده.     ...
14 دی 1393

تولد یک سالگی تلما خانم

  سلام دوستای عزیز  با یکم تاخیر اومدم  میخواستم بگم عشق مامان بابا یه ساله شد و از خدای مهربون بابت دادن این فرشته ممنونیم  واین روزو با همه عزیزانمون جشن گرفتیم  چون تعداد مهمونا زیاد بود دو تا جشن گرفتیم و چندتا عکس براتون میذارم  جای همگی خالی بود...     این کیک برای جشن اول که فقط دوستای مامان با نی نیاشون اومده بودن     اینم کیک جشن دوم که اقوام اومده بودن           ...
13 تير 1393

قدم برداشتن تلما خانم

  تلما عروسک بازیگوش و شیطون ازاواخر ده ماهگی شروع کرددستشو به میز ومبل بگیره  و با سعی و تلاش فراوان وایمیسته والان که  اواسط  11 ماهگی هستش دستشو که میگیریم چند  قدم برمیداره ولی تنبل زودی خسته میشه میشینه چند روز پیش خودش  دستشو به روروکش گرفت وبلندشد وچون چرخ داره راحت جلو میره خودش بدون کمک راه میرفت و میخندید         ...
21 ارديبهشت 1393

اولین سال نو ومسافرت تلما

  باسلام و تبریک سال نو به همگی و ارزوی داشتن سالی خوب و پر بار برای تک تکتون این خوشگل خانم این بهار اولین بهار زندگیشه اینجا سر سفره هفت سین نشسته و خوشحاله وهمش دوست داشت ماهی رو بگیره تلما با مامان و باباش روز پنجم عید رفتن شمال و اولین مسافرت زندگیشو تجربه کرد رفتیم رویان بعد از چهار روز رفتیم چمستان اونجا هم سه روز موندیم و جای همگی  روخالی کردیم  اینجا چندتا عکس از اسب سواری کردن ولب دریا رفتن دخترم با مامان باباش گذاشتم             ...
24 فروردين 1393

دندونای عشقم

    بالاخره دختر خوشگلم تو هشت ماهو بیست و هشت روزگی دندون سفید و مرواریدیش نیش زد که خالش متوجه اون شد والان که نه ماهو بیست روزشه دومین دندونشم نیش زده و تازه گازم میگیره شیطون وعلاوه بر این شیطونک دیگه مامان بابا و نه رو یاد گرفته وقتی قاشق غذاشو سمت دهن خودم میبره میگه نه نه نه و به شدت ذوق میکنه         ...
20 فروردين 1393

اولین سرما خوردگی تلما

  سلام دوستای عزیزم   از کجا براتون بگم چشمتون روز بد نبینه و ایشالا بجه هیچکسی مریض نشه  طفلکی دخترم با اینکه خیلی مراقب بودم که تو زمستون سرمانخوره امابخاطر اینکه شب پتوشو از رو خودش کنار زده بود سرما خورده سرفه میکردشدید و  عطسه پی در پی همراه با آبریزش بینی  خلاصه دو سه روزی بد میخوابید و بد غذا شده بود با باباییش بردیمش دکترتا خداروشکرخوب شد اینم  عکسش که صورتش پف کرده         ...
27 اسفند 1392